::Here It Is::

ساخت وبلاگ
این آخرین ساعاتیه که در وجود منی.. فردا احتمالا این موقع پا به دنیای فراخی گذاشته ای که از قضای روزگار این روزها حالش چندان خوب نیست و یک موجود کوچک تاجدار، تن دنیا را به لرزه درآورده است. اما تو نگرا ::Here It Is::...ادامه مطلب
ما را در سایت ::Here It Is:: دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aftab1565 بازدید : 75 تاريخ : شنبه 23 فروردين 1399 ساعت: 12:11

چرا کابوس برگشتن به اهواز دست از سرم بر نمی داره؟!

خدایا.. خدایاااا... صدامو میشنوی؟!

بابا من دوست ندارم برگردم اینجا..

خواهش می کنم ازت..

ایمان قبول کرده بود که دیگه بر نگردیم.. چرا دو روز بعدش مجید زنگ زد و اون پیشنهاد کاری خوب را بهش داد؟!

چرا برای اصفهان پیشنهاد نداد؟!

چرا از دستت کاری برنمیاد؟!

چرا دعاهای من و مامانم رو نمیشنوی؟!

خدایا.. تموم کن این کابوس نفرت انگیزو...

::Here It Is::...
ما را در سایت ::Here It Is:: دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aftab1565 بازدید : 78 تاريخ : شنبه 10 اسفند 1398 ساعت: 6:31

هر وقت از اینجا نا امید می شدم به رفتن فکر می کردم؛ فکر می کردم حالا که دکتری دارم همه کشورا سر و دست میشکنن واسم.. فکر می کردم کسی هستم واسه خودم!!!! الان فهمیدم که اشتباه می کردم.. برای ویزای کاری ا ::Here It Is::...ادامه مطلب
ما را در سایت ::Here It Is:: دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aftab1565 بازدید : 83 تاريخ : يکشنبه 21 بهمن 1397 ساعت: 14:48

گاهی مثل ققنوسی خسته بر تلی از هیزم اندوه آواز غربت سر می دهم تنم گرُ می گیرد آتش تمام وجودم را در سکوت می سوزانَد و خاکستر می شوم. ... تو نگاهم می کنی و می خندی. تا از خاکستر من ققنوسی دیگر زاده شود ::Here It Is::...ادامه مطلب
ما را در سایت ::Here It Is:: دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aftab1565 بازدید : 81 تاريخ : يکشنبه 21 بهمن 1397 ساعت: 14:48

باز دوباره حالم بده.. نگرانم.. رسانه ها میگن در ساعات آینده یه جنگ بزرگ بین آمریکا و روسیه در خاک سوریه شروع میشه.. من از فکر جنگ هم متنفرم.. اینجا هم ظهر یه زلزله سه و نیم ریشتری خونمون رو لرزوند و عصر هم باد و خاک شد.. یه روز خیلی ناامید کننده داشتم.. اما امیدوارم صبح فردا پر از خبرای خوب و خوشحالی باشه..

خدایا صدای ما رو بشنو.. دنیا رو نجات بده...

::Here It Is::...
ما را در سایت ::Here It Is:: دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aftab1565 بازدید : 87 تاريخ : سه شنبه 2 مرداد 1397 ساعت: 18:48

دختر قشنگم دیروز برای اولین بار باهام دعوا کرد و صورتمو پنجه کشید... وقتی با زور لقمه تخم مرغ رو که نجویده  از دهنش انداخته بود بیرون، دوباره توی دهنش گذاشتم، با عصبانیت گفت أه.. و جلو اومد و صورتمو پنجه کشید بعد چند بار مثل بچه های بزرگتر از خودش با عصبانیت و غرور زد توی صورتم..(نمی دونم از کی یاد گرفته. چون ما اصلا کتک زدن را نشونش ندادیم.. شاید پریشب که رفته بود پیش دختر عموش از اونا یاد گرفته بود!.. چون دوست دختر عموش هم پیشش بود و با هم بازی کرده بودند) اون لحظه من فقط شوکه شده بودم.. بی حرکت نشسته بودم و حرکاتش رو میدیدم و غم عجیبی اومد سراغم.. فقط از ذهنم می گذشت که "من خیلی دوستت دارم.. من خیلی خیلی دوستت دارم.. این حقم نیست که این طوری باهام رفتار کنی..." و بعد یاد رفتارای خودم با مادرم افتادم... وای بر من.. وای بر من.. وای بر من... از رفتارایی که با مادرم داشتم و چقدررررر ناراحتش کردم... خدایا به من کمک کن که از این به بعد براش دختر خوبی باشم و بتونم جبران کنم.. خدایا به مادرم سلامتی و طول عمر بده.. خدایا منو به مادرم نزدیک کن.. و دعاهای مادرم رو در حق من مستجاب کن.. ::Here It Is::...ادامه مطلب
ما را در سایت ::Here It Is:: دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aftab1565 بازدید : 77 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 14:48

امروز بی حوصله بیدار شدم.. بی حوصله روزمو سر کردم و حالا میخوام با بی حوصلگی بخوابم... بعدازظهر با بی حوصلگی کنار میز گلهام ایستادم و با خودم گفتم چقدر دلم میخواد که یه روز بی هوا به گلام نگاه کنم و ببینم یه اتفاق قشنگ افتاده.. مثلا کاکتوسی گل داده ب ::Here It Is::...ادامه مطلب
ما را در سایت ::Here It Is:: دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aftab1565 بازدید : 66 تاريخ : دوشنبه 8 آبان 1396 ساعت: 7:26

امروز هم با بی حوصلگی شروع شد.. بدون هیچ برنامه و کار خاصی.. صبح همسایه چرخ گوشتم را امانت گرفت و وقتی پس آورد، سایان با صداش بیدار شد و پرید بغلش.. با من خداحافظی کرد که باهاش بره.. دختر کوچولو و بی کس من انقدرررر تنها و بی کس و کاره که اومدن چند ثا ::Here It Is::...ادامه مطلب
ما را در سایت ::Here It Is:: دنبال می کنید

برچسب : روزمرگی, نویسنده : aftab1565 بازدید : 67 تاريخ : دوشنبه 8 آبان 1396 ساعت: 7:26

این شبا من دیگه حق ندارم بخوابم.. چون اگر بخوابم سرزنش میشم!!! هر چند کاری ندارم و دوباره در حالت انتظار قرار گرفتم که از یک طرف منتظر دریافت ویرایشهای دکتر و از طرف دیگه منتظر انجام شبیه سازی توسط مهندس حسینخانی هستم... اما به هر حال شبها "باید" بید ::Here It Is::...ادامه مطلب
ما را در سایت ::Here It Is:: دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aftab1565 بازدید : 56 تاريخ : دوشنبه 8 آبان 1396 ساعت: 7:26

هرگز از خدا نخواستم که پسر باشی یا دختر.. خجالت می کشیدم از اینکه منو لایق دونسته یه نفر به اشرف مخلوقاتش اضافه کنم، حالا انقدر پررو باشم که تعیین تکلیف هم بکنم..!! البته یک بار خیلی با احساس به بابا ایمان گفتم زن بودن سخته، کاش پسر باشه. و ایمان گفت ::Here It Is::...ادامه مطلب
ما را در سایت ::Here It Is:: دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aftab1565 بازدید : 66 تاريخ : دوشنبه 8 آبان 1396 ساعت: 7:26